کلبه و شیشه دل
چشمانم خیره به دریایی است
دریایی روبرو به پنجره کلبه ی کوچم
بوی نم دیوار های چوبی اتاقکم پر و بال پروازی به سوی ابدیتی است
شر شر موج دریا لالاییِ خوابی آرام
هااااه ها ه و
این صدای دمیدن نفسی گرم از تن لرزانم است
دفتر نقاشی دوران کودکی ام روی شیشه پنجره
و دوباره انگشتی بسوی دفتر سرد شیشه ای
و باز رسم کلبه و خانه و زندگی و
مادر و
پدر و
برادر و
خواهر و
وبالای شیشه ی پنجره ی سرد دمیده از نفس پر از هشت های وارون
واین ها همان پرندگان آزاد همیشگی تمام نقاشی هایم هستند
کاش همیشه سرد باشد شیشه ی پنجره ی اتاق زندگی .
نوشته:نیکداد
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:خیلی ممنون از کمک بزرگتون چشم سعی خودمو میکنم


.: Weblog Themes By Pichak :.